28 مرداد غمبارترین روز زندگی منه، روزی که 18 سال قبل در عرض چند ثانیه پدرم، بزرگترین پشتوانه زندگیم را از دست دادم، این داغ به مرور زمان سبک تر شده اما همیشه باهام مونده و یک گوشه قلبم را زخمی کرده،. 28 مرداد امسال دوشنبه است و شاید نمی رسیدیم براش خیرات درست کنیم،جمعه دست به کار شدیم و این آش را درست کردیم و بین همسایه ها و چند تا از فامیل پخش کردیم انشالله که صوابی به روح پاکش برسه، شما هم اگه دوست داشتین برای مغفرت روحش صلواتی بفرستین.
جونم براتون بگه که من دوستان وبلاگی خوبی پیدا کردم یکی از این وبلاگا وبلاگ
لیدی الهام هست که اهل تبریزه، نمیدونم بدون اینکه ایشون را دیده باشم چرا اینقده دوستشون دارم، بخشیش به نوع نگارش لیدی نازنین بر میگرده که عین خودم زبان انگلیسی خونده و کلا هر مطلبی می نویسه بر خلاف من که ساده و کوتاه می نویسم لیدی قشنگ تاریخچه غذا را با خاطراتی که ازش داره می نویسه و این خیلی خیلی زیاد به دل من میشینه.
آش گوجه را مادر بزرگ من همیشه با لپه درست میکرد و من دستور با لپه اش را
اینجا دارم اما این سری طبق روش
لیدی نازنین عمل کردم و آش خوشمزه ای هم داشتم.
بریم سراغ مواد لازم:
لوبیا چشم بلبلی یک پیمانه
برنج نیم دانه یک پیمانه
گوجه فرنگی 10 عدد ( میشه کمتر هم بریزین و جاش از رب استفاده کنید اما من گوجه فرنگی را ترجیح میدم)
رب یک قاشق غذاخوری
آلو قطره طلا 5 تا 6 عدد که بذارین داخل مقداری آب بجوشه، بعد لهش کنید و هسته هاش را بگیرین و بریزن تو مخلوط کن تا یک مایع صاف داشته باشین .
آب غوره بسته به ترشی آب غوره نصف فنجان یا بیشتر ( من استفاده نکردم، ترشی آلوها را خیلی بیشتر دوست داشتم)
پیاز بزرگ یک عدد
سبزی آش نیم کیلو ( اصلش تره و جعفری است اما ما تو تهران جدا جدا سبزی نمیخریم، سبزی آش، قورمه، کوکو، خود سبزی فروشا برامون میکشن.
نمک، فلفل، زردچوبه به میزان لازم
استاک مرغ یا گوشت 3 تا 4 پیمانه اگه ندارین هم اشکال نداره ولی با استاک خوشمزه تر میشه.
طرز تهیه:
لوبیای چشم بلبلی را بذارین شب تا صبح خیس بخوره و چند بار هم در این حین آبش را عوض کنید تا نفخش گرفته بشه. کلا با همه حبوبات این کار را بکنید.
گوجه فرنگیها را یا رنده کنید یا اینکه بندازین تو آب جوش و بعد بندازین تو آب سرد و پوستشو جدا کنید. من معذرت میخوام که پستای کاربردی و اصولی آشپزی نمیذارم ولی واقعا وقت نمیکنم و علاقه ای هم به این کار ندارم. این آش را بردیم برای خاله ام ، بعد دختر خالم که 21 سالشه و یک جورایی جای بچه من هم حساب میشه (چون من و خالم فاصله سنی کمی داریم). و دانشجوی پزشکی است و همش در حال درس خوندنه گفت خاله چقده سایتت قشنگههههه! من همچی رفتم تو ابرا! بعد گفتم خاله خب درست کن دیگه، گفت خاله شما نکات ریز را توضیح نمیدین! اینقده خورد تو حالم! همونجا گفتم خب برو وبلاگ
شف هانی اون همه چیز را مو به مو توضیح میده، هر کسی را بهر کاری ساخته اند دیگه، من اینطوریم حوصله ام نمیکشه زیاد توضیح بدم
این پست هانی را ببنید خیلی پست خوبیه واسه گرفتن پوست گوجه فرنگی، فیله کردن و له و لورده کردنش.
پوست گوجه را که گرفتین بریزین تو مخلوط کن و یک چرخ بدین.
حالا پیاز داغ درست کنید بهش زردچوبه بزنید. لوبیای خیس شده را با 4 تا لیوان آب بهش اضافه کنید. بذارین لوبیا بپزه، وقتی لوبیا پخت برنجتون را که از قبل خیس کردین بهش اضافه کنید. آب گوجه فرنگی را هم تو این مرحله اضافه کنید. رب را هم تو یک کوچولو روغن تفت بدین و به این مواد اضافه کنید.
سبزی را هم در این مرحله اضافه کنید. نمک آش را اندازه کنید، آبش را اندازه کنید و بذارین آشتون جا بیفته ، اواخر پخت آب آلوها را بهش اضافه کنید و بذارین چند تا جوش بخوره و آش شما آماده است. روش را با پیاز داغ و نعنا داغ تزئین کنید. من قبلاها این اش را خیلی تند دوست داشتم اما الان ترش دوست دارم، تغییر ذائقه است دیگه!
با تشکر از
لیدی الهام نازنین
اصل این آش مال شهر تبریزه.